سیاهچاله معجزه سوره تکویر
در این مقاله میخواهیم از یکی از گزارشات قران در ۱۴۰۰ سال پیش درباره شگفتی های افرینش که سیاهچاله باشد و بشر امروزه به ان دست یافته است را بررسی کنیم
سوره تکویر
فلا أُقْسِمُ بِالْخُنَّسِ ۱۵
الْجَوَارِ الْکُنَّسِ ۱۶
خُنَّس جمع خانس از مصدر خنوس است که ان به معنای مخفی شدن بعد از آشکار بودن است و همانطور که می دانید سیاهچاله ستاره ای است که بعد از پیدا بودن و زندگی کردن و نورافشانی کردن مخفی می شود به این معنا که سیاهچاله در واقع ، ستاره ای درخشان است که در اخر عمر خود در خود فرو می ریزد و تبدیل به سیاهچاله می شود و آن چنان مخفی و تاریک می شود که فقط از طریق اشیاء و نور های موجود در اطراف خود می توان آن را مشاهده کرد و از اثرات سیاهچاله در اطراف خود می دانیم که سیاهچاله باقی مانده ستاره است ولی خود ستاره که کلپس کرده و در خود فرو ریخته را نمی توانیم مشاهده کنیم .
اگر بخواهیم مثالی بزنیم مانند جاذبه است که خود جاذبه چیزی نیست که بتوانیم با چشم سر ببینیم و فقط می توانیم از طریق اثار آن متوجه حضور جاذبه شویم و نیز اگر نخواهیم در یک سطح مثال بزنیم ، خداوند نیز با چشم قابل مشاهده نیستند و فقط از طریق نیاز علت موجودات و هستی و اثار پروردگار می توانیم به حضور خداوند پی ببریم .
پس تا اینجا متوجه شدیم خنس به معنای مخفی شدن بعد از آشکار بودن است . الجوار نیز به معنای جاری یا جاری شوندگان و در معنایی دیگر به معنای در کنار بودن یا نزدیک بودن می باشد و همچنین کلمه کنس به معنای جارو کردن می باشد .
پس ایه ۱۶ و ۱۷ تکویر را میتوان اینچنین معنا کرد که :
۱۶ تکویر پس قسم به ستارگان مخفی شده (پس از اشکار بودن)
۱۷ تکویر ستارگانی که هر چه در کنار ان هاست و در نزدیک ان ها است را جارو میکنند ( و به داخل میکشد )
نکته : الجوار را اگر به معنای جاری هم در نظر بگیریم نیز معنا میدهد و این معنی نیز درست است چرا که هر چی در کنار سیاهچاله جاری باشد را مانند جارو به داخل خود میکشد .
ایا معنای این ایات همان سیاهچاله ای نیست که امروز بشر تصویر آن و اطراف ان دارد و معمای بزرگی برای بشر است ؟
ایا این ایات را که در ۱۴۰۰ سال پیش تا به الان به دست ما رسیده علمی نبوده که بشر ان دوران و دوران های بعد هیچ تصور و برداشتی از ان نداشته ولی قران کریم از ان سخن گفته است ؟